زن و مرد هر دو انسان و برابر در نظام آفرینشاند، اما با تفاوتهای طبیعی در ساختار جسمی و روحی. این تفاوتها سبب میشود مسئولیتها و تکالیف اجتماعی یکسان نباشد. یکی از این تفاوتها، پوشش اجتماعی زنان است که نقشی اساسی در آرامش فردی، سلامت اجتماعی و نظم فرهنگی ایفا میکند.
تفاوتهای طبیعی زن و مرد در مسئولیتها
این یک آقاست و این یک خانم است. زنها و مردها هر دو انساناند و در نظام آفرینش یکسان خلق شدهاند، اما در عین حال با تفاوتهایی نسبت به یکدیگر. هیچکس از یک زن انتظار ندارد نیروی کار ساختمان باشد، در معدن فعالیت کند یا کارهای سختی انجام دهد که با ظرافت وجود او ناهمخوان است. او وظیفهای برای تأمین مخارج زندگی ندارد و مأمور به خدمت سربازی و جنگیدن نیز نیست. در شرایط عادی، این مسئولیتها بر عهده مرد گذاشته شده و متناسب با ساختار فیزیکی و روحی اوست.
حال این پرسش مطرح میشود که آیا ممکن نیست زنان نیز متناسب با ساختار وجودی خود، تکالیفی داشته باشند؟ برای نمونه، آیا منطقی نیست که وزن مسئولیت آنان در حوزه پوشش اجتماعی بیشتر باشد؟
تحول پوشش اجتماعی و طرح یک پرسش جدید
این پرسش شاید در جامعه سنتی گذشته مطرح نبود؛ چرا که بسیاری از زنان ایران و دیگر نقاط جهان از پوشیدگی بالایی برخوردار بودند. اما بهتدریج و با دخالتهایی غیرطبیعی، این روند به سمت کمپوشی سوق داده شد؛ بهگونهای که امروز شاهد نابرابری آشکار در پوشش زنان و مردان هستیم.
اکنون برای بعضی ها این پرسش است که چرا باید همچنان حافظ سنتهای گذشته باشد و آیا این الزام نوعی محدودیت محسوب نمیشود؟
تفکیک حریم خصوصی و فضای عمومی
جامعه محل کار، نشاط و فعالیت است و خانه محل راحتی و آسایش. هیچ انسان بالغی با لباس راحتی در یک جلسه کاری حاضر نمیشود، در پیادهرو سفره پهن نمیکند و رختهای خود را در فضای عمومی نمیشوید. همگان پذیرفتهاند که برخی امور مختص حریم شخصی است و نباید نگاه و ذهن دیگران را به خود مشغول کند.
پرداختن به غرایز طبیعی نیز جایگاهی در فضای عمومی ندارد. پوشیدگی اجتماعی مانع آشکار شدن جاذبههایی میشود که به زندگی خصوصی تعلق دارد. از آنجا که زنان بهصورت طبیعی از جذابیت بیشتری برخوردارند، رعایت حد بالاتری از پوشش برای آنان در نظر گرفته شده که در نهایت به سود خودشان نیز هست.
پوشش؛ پیشگیری نه واکنش
برخی، محدودیتهای پوششی را بیفایده و زحمتآفرین میدانند؛ مانند کسی که سالها کمربند ایمنی میبندد، اما چون تصادف نکرده، آن را غیرضروری میپندارد. آیا میتوان تنها با چند نمونه، کارکرد کمربند ایمنی یا ماسک را زیر سؤال برد؟
بسیاری به دلیل نداشتن پوشش مناسب دچار آسیب و بیحرمتی شدهاند. هرچند مواردی وجود دارد که افراد با وجود رعایت پوشش نیز مورد آزار قرار گرفتهاند، اما این مسئله دلیل بر بیاثر بودن پوشش نیست. نگاه صفر و صدی در این زمینه واقعبینانه نیست. حتی در سالمترین جوامع نیز آزارگران وجود دارند، اما میزان آن در جوامع رهاشده بهمراتب بیشتر است.
مغناطیس زن و مرد و ضرورت فاصله اجتماعی
زن و مرد همچون دو قطب ناهمنام آهنربا آفریده شدهاند که بهطور طبیعی نسبت به یکدیگر کشش دارند. برای مدیریت این نیروی قوی، فواصل رفتاری و پوششی لازم است تا جامعه دچار هرجومرج نشود. حذف این فواصل، مغناطیس میان دو جنس را خنثا نمیکند.
شواهد نشان میدهد کاهش محدودیتهای پوششی، برخلاف ادعاها، به آرامش اجتماعی منجر نشده است. عادی شدن تحریکهای غریزی نشانه سلامت جامعه نیست، بلکه علامتی از مشکلات عمیقتر فرهنگی و اجتماعی است.
پیامدهای اجتماعی بیقیدی پوششی
پیامدهای این وضعیت شامل روابط آزاد، کاهش ازدواج، افزایش جدایی و خیانت، شیوع بیماریهای جنسی، انحرافات رفتاری و نگاه تجاری به فحشا است. علاوه بر این، شیانگاری زنان در تبلیغات و سینما، رقابت افراطی در زیبایی و القای حس خودکمبینی را به دنبال داشته است.
نمیتوان پوشیدگی را از جامعه حذف کرد و انتظار داشت این پیامدها رخ ندهد. حتی در جوامعی که مدعی آزادیاند، حدی از پوشش اجباری وجود دارد و میان زن و مرد در این زمینه تفاوت قائل میشوند.
جنگ رسانهای و مسئله اولویتها
با این حال، در کشور ما، مسائل مشابه با بزرگنمایی رسانهای دشمن به التهاب اجتماعی دامن میزند. رسانههایی که خود مجری جنگ، خشونت و کشتارند، ناگهان نگران حقوق زن ایرانی و پوشش او میشوند.
شعارهایی که امروز با عنوان آزادی مطرح میشوند،مثل زن زندگی آزادی ، بیهدف نیستند. فعالسازی شکافهای اجتماعی، جامعه را به سمت تشنج، استحاله و پذیرش سلطه دشمن سوق میدهد. جامعهای که درگیر مسائل غریزی شود، در انتخابهای سیاسی و اقتصادی نیز دچار خطا خواهد شد و عدالت و اقتصاد آن آسیب میبیند.







دیدگاهتان را بنویسید